
مصاحبه با دکتر مهرابي توانا
بسم الله الرّحمن الرّحيم
با سلام و درود به پيشگاه با عظمت منجي عالم بشريت حضرت مهدي(عجالله تعالي فرجه الشريف) و سلام و درود به روح پر فتوح حضرت امام(ره) و آرزوي سلامتي و تندرستي براي مقام معظم رهبري و آرزوي سلامتي و تندرستي همه رزمندگان اسلام. خيلي خوشحال هستم که از بنده خواسته شده در مورد مسائل بهداشت دوران دفاع مقدس نکاتي را به عرض ملت شهيدپرور ايران برسانم.
همه ما ميدانيم که در تاريخ 31 شهريور 1359 يک جنگ تحميلي تمام عياري عليه جمهوري اسلامي ايران بر ما تحميل شد که حضرت امام فرمان دفاع را صادر فرمودند و به همين خاطر اين جنگ به نام دفاع مقدس ناميده شد. در اين دفاع مقدس همه اقشار جامعه به صحنه آمدند و به هر حال شکوه اين دفاع مقدس به حضور پر شکوه مردم شهيدپرور ايران بود که همه براي دفاع از کيان اسلام و سرزمينهاي مقدس جمهوري اسلامي ايران دفاع مقدس را پر کردند و سرزمينهاي مقدس را از گزند دشمنان ما دور داشتند. جنگي که حدود 8 سال به طول کشيد و فرزندان عزيز ما و آيندگان ما بايد بدانند که در اين جنگ چه مسائلي رخ داد، و يکي از آن مسائلي که هميشه ذهن همه ما را به آن متوجه ميکند اين است که آيا در اين جنگ بيماري خاصي هم شيوع پيدا کرد؟ اگر اين بيماريها شيوع پيدا کردند، اين بيماريها چه بودند؟ و اگر اين بيماريها بروز کردند علت آن چه بود؟ و اگر بروز نکردند علت آن چه بود؟ ما هميشه ميدانيم تاريخ جنگها مساوي است با پيدايش خيلي از بيماريها، بيماريهاي واگيري که شايد در طي خيلي از جنگها سرنوشت جنگها را عوض کرد.
ميگويند در جنگ ناپلئون بناپارت نزديک 500 هزار نفر از لشکريان ناپلئون در اثر بيماري تيفوس از بين رفتند. در جنگ جهاني اول حدود 5/1 تا 15 درصد افرادي که مجروح ميشدند در اثر بيماري کزاز از بين رفتند، در جنگ جهاني دوم نزديک 5 ميليون نفر از مردم ارتش آلمان مبتلا به بيماري هپاتيت شدند.
در خيلي از بيماريها، در خيلي از جنگها خيلي افراد شرکت کننده در جنگ به بيماريهاي گوارشي يا پوستي مبتلا شدند. خوب اينها تاريخ جنگها است، و خيلي از بيماريهاي ديگر. در خيلي از جنگها بويژه در جنگ کره گفته ميشود که بيماري مالاريا يکي از بيماريهاي مهم و شايع در آن جنگ است.
حالا ميرسيم به جنگ تحميلي و دفاع مقدس که آيا اين بيماريها در جنگ ما بودند يا نبودند؟ ما خوشبختانه در دوران دفاع مقدس با الطاف الهي که خداوند بزرگ بر همه ما نازل فرموده بود، خيلي از بيماريها در کشور ما به فضل الهي پيدا نشدند و در صورتي که بروز کردند به خوبي توسط نيروهاي بهداشتي با آنها مبارزه شد و کمتر رزمندهاي را ميبينيم که دچار بيماري واگير شده باشد و کمتر رزمندهاي را ميبينيم که خداي نکرده بر اثر بيماري واگيري در طول دفاع مقدس به درجه رفيع شهادت نائل آمده باشد. پس بنابراين ما ميتوانيم اين نتيجه را بگيريم که در دوران دفاع مقدس رزمندگان بهداشتي دفاع مقدس در کنار ديگر رزمندگان اسلام در جهت مبارزه با بيماريها براي دفاع مقدس خدمت ميکردند و سبب ميشدند که الحمدلله رزمندگان ما همه سالم باشند و با داشتن يک سلامت کامل و جامعي در راستاي انجام وظايف خودشان در جبههها موفق باشند.
در دوران دفاع مقدس همه نيروهاي رزمنده، اعم از برادران عزيز بسيجي، برادران عزيز سپاهي و برادران عزيز ارتشي، اينها بايد يک سري خدمات بهداشتي را دريافت ميکردند. خدمات بهداشتي که اين عزيزان دريافت ميکردند، در درجه اول واکسن کزاز بود. خوشبختانه به تدريج و به موازات ادامه دفاع مقدس هم از نظر کمي و هم از نظر کيفي پوشش واکسيناسيون در بين رزمندگان تکميل شد. حتي يکي همکاران در دانشکده بهداشت دانشگاه تهران يک کار تحقيقاتي را انجام داد و 712 رزمنده را مورد مطالعه قرار داد و بررسي کرد، ديد که ميزان آنتي بادي يا پادتن عليه کزاز در بين رزمندگان بيش از استاندارد بينالمللي است. و اين نشانه دهنده اين است که اين عزيزان اين واکسن را دريافت کرده بودند و عليه بيماري کزاز واکسينه شده بودند.
علاوه بر واکسن کزاز برخي از عزيزان رزمنده هم عليه بيماري مننژيت واکسينه ميشدند، و خوب مننژيت يک بيماري است که اصطلاحاً گفته ميشود در محيطهاي نظامي ميزان شيوع آن بيشتر است. براي پيشگيري از آن دانشمندان امروزه واکسني را طراحي کردند که واکسن به افراد تزريق ميشود از بيماري مننژيت هم جلوگيري ميکند. خوشبختانه گروه زيادي از رزمندگان اسلام هم عليه مننژيت واکسيناسيون شدند. همچنين يک بيماري بود که در سالهاي دفاع مقدس شيوع بيشتري داشت به خاطر اينکه رزمندگاني که وارد مناطق عملياتي ميشدند در جاهايي که اين بيماري بود مستقر ميشدند. اسم اين بيماري اصطلاحاً سالک بود. عليه بيماري سالک يک اقدامي انجام ميشد که اصطلاحاً به آن لشمانيزاسيون همانند واکسيناسيون انجام ميشد، با اين کار سبب ميشد که افراد در مقابل آن بيماري هم مصون ميشد، پس بنابراين يکي از اقدامات بهداشتي که قبل از حضور رزمندگان عزيز اسلام به صحنههاي دفاع مقدس انجام ميشد، انجام واکسيناسيون بود. واکسيناسيون کزاز، واکسيناسيون مننژيت و واکسيناسيون عليه سالک بود.
به علاوه اينکه افراد رزمنده قبل از اينکه به جبهه جنگ تشريف ببرند مورد معاينه قرار ميگرفتند که ببينند آيا بيماري واگيري دارند، يا ندارد، اگر دارند قبل از ورودشان به جبههها بيماري شناسايي شود و تحت درمان قرار بگيرد. و با اين کار خوشبختانه خيلي از بيماريهايي که ميتوانست به جبهه بيايد جلو شيوع آن گرفته شد. و حتي بيماري مالاريا، به هر حال مناطق عملياتي ما در آن سالها مناطق عمومي بيماري مالاريا بود ولي خوشبختانه ميبينيم که بيماري مالاريا در بين رزمندگان ما بسيار کم بود. دليل آن هم اين بود که رزمندگان اسلام قبل از حضورشان در دفاع مقدس مورد بررسي و معاينه قرار ميگرفتند. اگر يک مورد مثبتي بود قبل از حضورشان در دفاع مقدس آنها را درمان ميکردند و بدين وسيله مانع از اين ميشديم که موارد مثبت در درون يگانهاي ما در دفاع مقدس پيدا بشوند و سبب انتقال بيماري به ديگر رزمندگان عزيز اسلام نشوند.
در کنار واکسيناسيون و معاينات بهداشتي و پزشکي که براي رزمندگان اسلام انجام ميشد که همه اينها کمک ميکرد به بالا رفتن سطح بهداشت در رزمندگان، اقدامات ديگري که انجام ميشد، ما به رزمندگان اسلام آموزش بهداشت ميداديم تا هرکسي بتواند از سلامت خود مراقبت کند. وارد محيطهايي که ميشوند معمولاً محيطهاي متنوعي هستند، محيطها ممکن است آلودگي زيست محيطي داشته باشند، آب آلوده، غذاي آلوده، محيط آلوده، و بنابراين اين رزمنده است که اگر آموزش ببيند ميتواند در مقابل اينها از خودش محافظت کند. بنابراين ما حداقل بين 6 تا 10 ساعت به رزمندگان قبل از اينکه به جبههها تشريف ببرند آموزش بهداشت ميداديم. آموزش بهداشت يعني چي؟! يعني ما آموزش ميداديم که چطوري از بهداشت فردي خودش مراقبت کند، چطوري از بهداشت عمومي خودش مراقبت کند، چطوري بتواند از محيط زيست محافظت کند، چطوري بتواند آب را سالمسازي کند، چطوري بتواند غذاي سالم را مصرف کند. چطوري بتواند نسبت به دفع بهداشتي مواد زائد محيط مثل زباله و فاضلاب که در محيط ايجاد ميشود، بتواند کمک کند آنها را بهسازي کند. و چطوري با حشرات، با جوندگان، با خزندگان مبارزه کند. شما توجه کنيد در جبهههاي جنگ به هر حال هرنوع جانور موذي هم ممکن است پيدا شود. جوندگان، خزندگان هستند و به هر حال به خاطر اينکه محيط مستعد رشد اينها هست، چون جوندگان معمولاً سه عامل براي رشد و نبوغ خودشان احتياج دارند. يکي آب است، يکي غذا است و يکي لانه گزيني است. اين سه مورد در همچين محيطهاي صحرايي و بيابان فراوان است. پس بنابراين رزمنده بايد بداند که اين جوندگان در محيط هستند، خزندگان هستند و خيلي از اينها خيلي بيماريهاي مهمي را منتقل ميکنند، مثل بيماري طاعون، مثل بيماري سالک، مثل بيماري تيفوس. اينها به هر حال عوامل آلوده کننده محيط هستند. بنابراين ما به اينها آموزش ميداديم که چطور از سلامت خودشان مراقبت کنند. رزمندهها هم خيلي خوب استقبال ميکردند. و شما نگاه کنيد رزمنده آرام آرام واکسيناسيون ميشود، معاينه بهداشتي ميشود و آموزش بهداشت ميبيند و با يک کارت سلامت بهداشت وارد صحنه نبرد ميشود. در آنجا هم رزمنده به تنهايي رها نميشود، يک سري خدمات بهداشتي هم مکمل آن خدمات بهداشتي که در پشت جبهه براي رزمندگان انجام ميشد.
در درون جبهههاي دفاع مقدس هم مسائل بهداشتي همچنان تحت کنترل واحدهاي بهداشتي بود يعني رزمندگاني که اين خدمات را دريافت ميکردند به سوي جبهههاي دفاع مقدس تشريف ميبردند. بازهم در آنجا بعضاً ممکن بود واکسيناسيونشان تکميل بشود، افرادي که بعضاً ممکن بود واکسينه نشدن واکسينه بشوند اگر احتمالا يک بيماري در بينشان وجود داشت بيمار يابي ميشدند و باز هم آموزش هاي بهداشتي و آموزشهاي سلامت ادامه پيدا ميکرد و در واقع خدمات بهداشتي پشت جبهه و خدمات بهداشتي داخل جبهه سبب شده بود که رزمندگان ما از يک سلامت خيلي خوبي بهره مند باشند. ضمن اينکه تمام محيط هاي استقرار رزمندگان اسلام از نظر آب، کنترل مواد غذايي، مبارزه با حشرات، مبارزه با جوندگان، مبارزه با خزندگان همه اينها تحت کنترل واحدهاي بهداشتي بود و ما با تمام توان براي تأمين خدمات بهداشتي رزمندگان اسلام تلاش ميکرديم.
اما يک نکتهاي را که در اينجا بايد عرض کنم؛ ما در طول دفاع مقدس حتي يک مورد بيماري کزاز هم نداشتيم، تعدادي موارد بيماري سالک داشتيم، سالک جزو بيماريهاي بومي ما است، در همين استان يزد هم بيماري سالک هست، در خيلي از نقاط ايران هم هست، در مناطق عملياتي هم بيماري سالک بود، بنابراين يک امر اجتناب ناپذيري بود، بيماري، بيماري کشندهاي نبود، افراد يک زخم سالک را ميگرفتند، زخم هم بعد از مدتي بهبود پيدا ميکرد، البته افرادي هم بودند که ممکن بود بيش از يک زخم سالک دريافت کنند در اثر نيش پشه، خب به هر حال اينها نکاتي بود که ما کم و بيش برخي از بيماريها را داشتيم، برخي بيماريها رو اصلاً نداشتيم. بيماريهايي که در تاريخ ذکر شده مثل تيفوس، مثل کزاز، مثل طاعون، اينها اصلا بيماريهايي بود که الحمدالله در جبهههاي ما پيدا نشد، يافت نشد يک سري بيماريهايي بودند که خب اينها جزو بيماريهاي بومي ما بودند، مثل بيماري سالک، برخي از بيماريهاي پوستي. خب اينها طبيعتاً به خاطر شرايط محيط، شرايط گرما و رطوبت مخصوصاً مناطق جنوب اينها بعضاً در بين رزمندگان ما ديده ميشد که خيلي جاي نگراني هم نبود.
يک بيماري هم داشتيم به نام بيماري تب پشه خاکي، بيماري تب پشه خاکي خب افرادي که وارد مناطق عملياتي ميشدند در صورتي که حساس بودند اينها سريع مبتلا ميشدند، بيماري هم بيماري کشندهاي نبود افراد چند روزي تب ميکردند، بعد از چند روز تب و کوفتگي بدن و کوفتگي عضلات و اينها، بعد از يک دوره نقاهت يک هفتهاي خوب ميشدند و به محل مأموريت خودشان برميگشتند.
ولي يک نکته اي که خيلي حائز اهميت است عرض بکنم براي عرضه خدمات بهداشتي رزمندگان اسلام از همه ظرفيت کشور استفاده ميشد، به چه صورت؟ يعني يک سري فعاليتهايي را خود نيروهاي بسيج، سپاه، ارتش آن موقع جهاد سازندگي انجام ميدادند، که خب به فراخور فعاليت خودشان همه جاي تقدير و تشکر دارد. ولي در کنار اين يک سري فعاليتهايي ديگر هم از طريق سازمانهايي مثل وزارت بهداشت، دانشگاههاي علوم پزشکي، تحت عنوان تشکيل ستاد بهداشت جنگ، ستاد مرکزياش در تهران بود، ستادهاي استاني هم در استانها کمک ميکردند براي ارائه خدمات بهداشتي به کليه واحدهاي تحت پوشش آن استان و همه اينها تجلي پيدا ميکرد در طول دفاع مقدس ما شاهد اين بوديم رزمندگان عزيز ما از بهترين ارائه خدمات بهداشتي ممکن در تحت آن شرايط برخوردار بودند. شما فرموديد يک خاطره هم برايتان بگويم؛ ببينيد مثلاً بخشي از اين زنجيره تهيه مواد غذايي براي رزمندگان اسلام، توسط نيروهاي مردمي انجام ميشد، نيروهاي مردمي به صورت آشپز، طباخ، اينها وارد جبهه ميشدند ولي بهداشت در آن نظارت داشت براي اينکه يک فردي که وارد ميشد کل مأموريتش 15 روز بيشتر طول نميکشيد، يک روز ميآمد، يک روز برميگشت، 13 روز هم در جبهه بود، ولي بهداشت براي همان سعي ميکرد هم کارت بهداشت صادر کند. سبزيجاتي که استفاده ميشد ضد عفوني ميشد، ظروفي که استفاده ميشد ضد عفوني ميشد، مواد غذايي که استفاده ميشد بررسي ميشد که آيا از نظر سلامت غذايي اينها سالم هستند يا نيستند. يعني همه اينها در زنجيره تهيه غذاي سالم، آب سالم، محيط سالم، همه و همه اينها کمک ميکرديم که رزمندگان از يک سلامت خوبي برخوردار باشند. و چون دوست داشتيم که مرتب اين سلامت ارتقاء پيدا کند، هميشه سعي کرديم که از تمام ظرفيت کشور به ويژه وزارت بهداشت، جهاد سازندگي و حتي سازمان دامپزشکي که آن موقع زير نظر وزارت کشاورزي بود استفاده کنيم. و با همه اين تفاسير ما خوشبختانه سالهاي دفاع مقدس رو سپري کرديم بدون هيچگونه نگراني در زمينه بروز بيماري و يکي از شگفتيها و پيشرفتهاي ما در سالهاي دفاع مقدس پزشکي جنگ بود. و من ميخواهم عرض بکنم که پزشکي دوران جنگ ما مرهون بهداشت جنگ ما بود، پيشرفت پزشکي ما مرهون بهداشت جنگ ما بود، چرا؟ به خاطر اينکه اگر اين فعاليتهاي خيلي ساده و در عين حال کاربردي و در عين حال عملي براي سلامت رزمندگان اگر انجام نميشد خداي نکرده همه بيمارستانهاي ما را بيماران پر ميکردند و ديگر پزشکان ما مجالي براي انجام جراحيهاي سنگين و بررسي بيماريهايي که ناشي از تروما هست و بر اثر صدمات ناشي از گلوله هست بايد انجام ميدادند نميتوانستند انجام بدهند. بنابراين بهداشت آمد به رسالت خودش عمل کرد، واحدهاي بهداشتي خودش را فعال کرد و کلاً با تأمين آب سالم، فضاي سالم، محيط سالم، مبارزه با حشرات، مبارزه با جوندگان، مبارزه با بيماريها، فرهنگ سازي، آموزش بهداشت، و حتي با استفاده از همه ظرفيتهاي معنوي بويژه روحانيت معظم که در حوزه سلامت از محضر اسلام عزيز آموزههاي بسياري دارند، ما استفاده کرديم و همانها رو در صحنههاي نبرد استفاده کرديم، مثلاً وقتي رزمنده ما نگاه ميکرد: “علي بذکرالله تطمئنالقلوب”، اين بهداشت روان است، يا مثلاً هميشه تذکرات و جملات اينچنين نوشته شده بود، مثلاً از آقا رسولالله(ص) در جبهههاي دفاع مقدس شعار زياد ديده ميشد و شعار زياد بيان ميشد:”لا خير فيالحياط الا مع الصحه” اگر در زندگي سلامتي نباشد، در آن زندگي لذتي نيست عرض شود خدمتتان “الصحه افضلوا نعم” از آقا اميرالمومنين علي(ع) سلامتي بالاترين نعمتهاست.
و خيلي از اين دستورات اسلامي و دستورات و آموزههاي اسلامي به کمک ما، به کمک رزمندگان اسلام آمد، و اين عزيزان رو متوجه رعايت موازين بهداشتي و دستورات بهداشتي کرد. و به هر حال ما بحمدالله سالهاي دفاع مقدس رو با حداقل بيماريهاي واگير که آن کف هر جنگي در واقع آن موارد ديده ميشد، بحمدالله سپري کرديم و خوشبختيم که الان به ملت شهيدپرور ايران، به نسلهاي آينده بگوييم که ما هشت سال جنگ تمام عيار داشتيم، در اين جنگ هيچگاه بيماري واگيري که بتونه رزمندگان ما رو از اهداف رزمي خودشان دور بدارد بحمدالله نداشتيم، و خيلي از اين بيماريهاي که بودند اينها بيماري هاي بومي ما بودند که تحت هر شرايطي الان هم که جنگ تمام شده اگر شما به خوزستان تشريف ببريد کم و بيش اين بيماريها رو ميبينيد، حتي در استان يزد هم که تشريف داشته باشيد کم و بيش اين بيماري در سطح شهر و روستاها ديده ميشوند و خوشبختانه بحمدالله به صورت کامل رزمندگان عزيز ما سالم و تندرست به اوطان محترمشان برگشتند و اين برگ زرين رو رزمندگان ما با پيروزي به پايان رساندند و اين افتخاري است که به آنها ما بباليم که دفاع مقدس ما در واقع در خصوص مسائل بهداشتي يک دوران بسيار پر درخششي بود و مسائل بهداشتي هم البته در دوران دفاع مقدس از ابتداي جنگ حالت صعودي و تصاعدي داشت. و حتي در خصوص فراهم کردن امکانات و تأثيرات بهداشت فردي مثل حمامهاي صحرايي که از معماري يزدي هم اگر ما يادي بکنيم، خيلي از حمامهاي صحرايي ساخته شدن چقدر زيبا، که اصلاً ما نمونههايشان را آن موقع در کمتر جايي ميديديم، حمامهاي خيلي بزرگ، بهداشتي، کاملاً مدرن ساخته شده بود، رزمندگان هم در واقع به فراخور دسترسي به اين مراکز رعايت مسائل بهداشتي رو ميکردند. خيلي چيز خوبي بودو ما خيلي توانستيم اين مسائل بهداشتي رو به صورت مستندات مستندسازي کنيم و به صورت مقالات علمي، کتابهاي علمي منتشر کنيم، سمينارهايي برگزار کنيم. که همه اينها موجود است که انشاءالله در موزههاي دفاع مقدس انشاءالله عرضه خواهد شد.
من خيلي تشکر ميکنم که اين فرصت رو به ما داديد، انشاءالله که آن دعايي که آقا امام سجاد(ع) هميشه ميفرمودند: بارالها خدايا به همه ما سلامتي عطا کن. سلامتي جامع، کامل و رو به افزايش.
آقا امام سجاد(ع) هميشه ميفرمودند: بارالها خدايا به همه ما سلامتي عطا کن. سلامتي جامع، کامل و رو به افزايش. در اينجا ما ميتونيم الهام بگيريم از فرمايش امام سجاد(ع) که سلامتي رو به افزايش است.
ما همواره بايد تلاش کنيم رزمندگان ما سلامتيشون رو به افزايش باشد. و پيام اين دعاي آقا امام سجاد(ع) اين هست که ما همواره بايد رزمندگان عزيزمان را از خدمات بهداشتي کامل، کافي و جامعي برخوردار کنيم و هم خود رزمندگان اسلام و هم خانوادههاي محترمشان همه سلامت و سالم باشند و به فضل الهي سلامتشان رو به افزايش باشد که اگر خداي نکرده خطر ديگري مملکت عزيز ما را تهديد کرد رزمندگان عزيز ما بتوانند به خوبي مثل دفاع مقدس پاسخ بدهند و دشمن را ديگر تا قرنها از اين سرزمين آقا امام زمان(عج) مأيوس کرديم. دشمن هم ميداند که چه ظرفيتي اسلام عزيز دارد و رزمندگان ما دارند و به همين خاطر همه دشمنان ما از اين کشور بحمدالله از ريشه و بن کنده شد و اميدواريم که خداوند بزرگ همواره اين کشور عزيز امام زمان(عج) را بيمه درگاه الهي خودش و چهارده معصوم(ع) قرار بدهند. در پايان من براي همه عزيزان رزمنده، خانوادههاي محترمشان و عموم ملت شهيدپرور ايران سلامتي و بهروزي و موفقيت آرزو ميکنم و اميدوارم که مقام معظم رهبري هم در سايه تأييدات آقا امام زمان(عج) همواره سلامت و پيروز باشند. والسلام عليکم و رحمهالله و برکاته.
سوال: ما استفاده کرديم از بيانات ارزشمند شما، فقط يک نکتهاي که تو همين صحبت ها در اين خصوص ذهن ما رو به خودش مشغول ميکنه اين هست که در آن فضا، آن همه جمعيت و فضاي مستعد شيوع بيماريها حتما يک ابتکاراتي را بايد به خدمت گرفته ميشد که بتوانيد براي بحث بهداشت و بحث جلوگيري از شيوع بيماريها بکار گرفته بشود. اگر اشاره اي هم به اين افتخارات داشته باشيد!؟
بله، در اصول علمي کنترل بهداشت محيط بويژه در زمينه بهداشت آب، ميگن آب را بايد کلرزني کرد، چرا آب رو بايد کلرزني کرد؟ البته ضد عفوني آب روشهاي مختلف دارد، يک موقع ميگويند نه آب را بجوشانيد، اگر شما آب رو يک دقيقه بجوشانيد آب رو از نظر بيماريهاي واگير، هيچگونه بيماري واگيري قابل انتقال نيست، يعني ميکروبهاي زنده و پاتوژنش از بين ميرود، يک دقيقه، ميگفتند قبل از اسلام لشکريان ايراني اين کار را ميکردند. يک راه ديگرش استفاده از اشعه ماوراء بنفش آفتاب است، يک راه ديگرش ضد عفوني با گاز اوزون است و يک راه ديگرش هم با گاز کلر است.
خوب شما نگاه کنيد اين همه رزمنده ماشاءالله در جبهههاي دفاع مقدس وجود دارند و اين همه منابع آب همه شون هم منابع سالم قطعاً نيستند. ممکن است منابع، منابع چشمه باشد، قنات باشد، ممکن است رودخانه باشد و هر تانکري هم ممکنه کنار کنار هرکدام از اينها پهلو بگيرد و بياد از اين منابع آب تانکر رو پر کند و بخواهد اين آب رو براي رزمندگان ببرد و در تانکرهاي کوچکتر توزيع کنه و رزمندگان اسلام بيايند از اينها آب بنوشند. خوب شما ميدانيد خيلي از بيماريها از طريق آب منتقل ميشود، بيماري وبا، بيماري اسهال خوني، بيماري حسبه، بيماريهاي انگلي و امثال آن.
ما براي اين کار يک ابتکاري که انجام داده بوديم، خوب خيلي جاها ميتوانستيم کلريناتور نصب کنيم، کلريناتور دستگاهي بود که به طور اتوماتيک کلر رو به آب تزريق ميکرد، هر منبعي که بود آب رو کلرزني ميکرد و سالم تحويل ميداد. ولي يک جايي اين امکانپذير نبود، نه به دليل اينکه کلريناتور به اندازه کافي داشتيم، نه به هر حال از نظر تکنيکي ميشد آن را اجرا کرد.
ما آمده بوديم در يک همچين جاهايي، مثلاً در بعضي جاها از طريق پليس راه رزمندگان ما در آنجا مستقر بودند کلر به آب اضافه ميکردند. و اين دو تا حسن داشت، يک حسناش اين بود که به آب کلر ميزدند، دوم اينکه تنها زدن کلر به آب کافي نيست و بايد يک فرصتي به آب داده شود که اين کلر بتونه ميکروبهاي موجود در آب رو ضد عفوني کند، و همين به مرور زمان که تانکر ميرفت تا برسد به مقصد خودبهخود اين کار انجام ميشد.
يک ابتکار اين بود، يک ابتکار ديگر اين بود که در يک سري جاها رزمندگان اسلام در يک جاهايي مستقر بودند که توي برکه بود، توي مرداب بود، توي گور بود. خب اينها به هر حال نياز به دفع بهداشتي فضولات هم داشتند ديگر، در يک همچين جاهايي ما آمده بوديم با استفاده از مواد فايبرگلاس يک سيستم توالتهاي بهداشتي رو طراحي کرده بوديم و اين عزيزان رزمنده به خاطر اينکه فضولات وارد آب نشود و آب رو آلوده بکند و محيط آلوده بشود بدين وسيله ميتوانستند به مأموريتشان ادامه بدهند.
يا مبارزه با حشرات، مبارزه با جوندگان، يکي از کارهايي که ما باز بتونيم بهش اشاره کنيم مبارزه با عقرب بود، ما يک عقرب خيلي خطرناک داريم در جبهههاي جنوبمان به نام، اسم علمياش اين است: همي اسکورپيس لپتوروس، ولي اسم محلياش به نام عقرب گادين بهش ميگن، تو منطقه خوزستان مشهور بود. اين عقرب، يک عقرب بسيار بسيار خطرناکي است، البته نيشش دردناک نيست اما سمش خطرناک است. فرد مثلاً شب دارد حرکت ميکند يک دفعه احساس ميکند که انگار يک زنبوري آن را زد، يک مورچهاي آن را زد، پس بنابراين ممکنه بيتفاوت برود استراحت کند ، ولي فردا بيدار شود ببيند که دچار خونريزي از کليهها شده، تا ببرند پزشک ممکن است جان به جان آفرين تسليم کند.
ما آمده بوديم براي مبارزه با اين، از سمي استفاده مي کرديم به نام سم گامکسان، در اوايل جنگ اين سم ناياب شد. براي اينکه مبارزه کنيم با اين نوع موجودات که تعدادشان هم زياد بود، معمولاً عقربها موجودات شب فعالي هستند، کار رزمندگان ما هم اکثراً شبها بود، عمليات داشتند، ممکن بود خطرناک باشد.
از گرد توتون و تنباکو استفاده کرديم، گرد توتون و تنباکو نه به عنوان کشنده عقرب، بلکه به عنوان دور کننده عقرب استفاده کرديم و خوشبختانه ما در تاريخ جنگ هم نداريم که رزمندهاي در اثر عقرب گزيدگي به شهادت رسيده باشد، يا مار گزيدگي.
يا ابتکاراتي ديگري داشتيم به نام پماد سنگر، پمادي داشتم به نام پماد سنگر، خب پشهها هم خيلي در جبههها بچههاي ما را اذيت کردند، خيلي آزاردهنده بودند، به صورت گروهي پرواز ميکردند، در هنگام غروب تا طلوع آب هم شب فعال بودند، خونخواري ميکردند.
ما بايد براي آنها کاري ميکرديم، براي آنها مبارزه ميکرديم. سمپاشي کفايت نميکرد، بهسازي محيط امکانپذير نبود. تنها و تنها فکري که به فکر ما رسيد استفاده از پماد دافع حشرات بود، که ساخته بوديم، اين پماد دافع حشرات حاوي مواد دور کننده بود. خيلي از گياهان هستند که اين خصوصيت را دارند، مثل گل شمعداني که اين خصوصيت را دارد، اکاليپتوس اين خصوصيت را دارد، ولي ما اين را آورديم و طراحي کرديم. البته مواد دي متيک فتالاي و دي اتيل اتالاي در آن وجود داشت استفاده کرديم. کارخانه توليد دارو آن را ساخت در اختيار رزمندگان قرار داديم، و رزمندگان عزيز ما توانستند با استفاده از اين پماد دافع حشرات که در جاهاي باز بدنشان، دست و صورت، تقريباً بعد از غروب آفتاب استفاده ميکردند تا هنگام طلوع آفتاب تا حدودي از گزند آنها در امان بودند البته بودند پشههايي که از روي لباس هم رزمندگان ما را ميزدند.
رزمندگان ما واقعا خيلي در اين زمينه دچار آزارهايي شدند از نظر پشهها ولي خوشبختانه بحمدالله توانستيم بدين وسيله اين کار را انجام دهيم. يعني هر کاري که ما انجام ميداديم همهاش خلاقيت و ابتکار بود، حتي اين واکسيناسيون، واکسيناسيون اوايل اين طوري نبود که، هرکسي مستقيم ميرفت جبهه ممکن بود در جبههها واکسيناسيون بشود ولي بعدها اينها آرام آرام در پادگانهاي آموزشي اين واکسيناسيون را انجام داديم و به طور کلي کنترل بهداشت عمومي و بهداشت پادگانها، فضاهاي درون محيطهاي دفاع مقدس با به کار بردن ابتکاراتي که لازم بود در هر شرايطي مثلا کاري لازم بود، آموزشي لازم بود. حتي براي آموزش بهداشتي، آموزش بهداشت بيشتر به صورت چهره به چهره بود ولي گاهي اوقات ما آمده بوديم يک سينما سيار ساخته بوديم، سينما سيار ميرفت در واحدها، برايشان فيلم پخش ميکرد، مطالب بهداشتي را به آنها منتقل ميکرد. يا باز از ائمه جماعات استفاده ميکرديم که در بينالصلاتين مطالب بهداشتي را به رزمندگان آموزش ميدادند.
خوشبختانه در يک کلام به هر حال از تمام ظرفيت دانشمان، و دانشي که آن موقع داشتيم، دانش ما بسيار ناچيز بود ولي عنايت خدا بسيار بينهايت بود. خداوند همه ما را ذهنهايمان را فعال مي فرمود، کمکمان ميفرمود. توانستيم اين عزيزان رزمنده را در خدمتشان باشيم، کمکشان کنيم، مسائل سلامتشان را بيش از پيش به آنها توجه کنيم و الحمدالله نتيجهاش اين شد که دفاع مقدس با درخشندگي بهداشت و درمان، بهداشت در بعد پيشگيري، درمان در بعد امداد و نجات و امداد و انتقال مجروحين و درمان مجروحين بحمدالله به پايان رسيد و خيلي از اين ابتکارات و اين فعاليتها هم به صورت مقالات علمي منتشر شد که انشاءالله در صورت لزوم در آينده ارائه خواهد شد.
—————-
يزد – رزمايش و اجلاس سراسري پزشکي در دفاع مقدس، 31 شهريور – 7 مهرماه 89