
یکدفعه سرم را بلند کردم دیدم روی زمین دارم می غلتم چهارتا سرباز دارند منو با پوتین میزنند
قسمتی از خاطرات دکتر سید عباس پاکنژاد؛ در روز تجلیل از اسراء و مفقودین به یاد اسرای دشت کربل
یکدفعه سرم را بلند کردم دیدم روی زمین دارم می غلتم چهارتا سرباز دارند منو با پوتین میزنند
قسمتی از خاطرات دکتر سید عباس پاکنژاد؛ در روز تجلیل از اسراء و مفقودین به یاد اسرای دشت کربل